Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-30@06:21:50 GMT

10نکته درباره ماجرای ایران و پاکستان

تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۵۷۶۴۲

10نکته درباره ماجرای ایران و پاکستان

فارس پلاس؛ سرباز روح الله رضوی در یادداشتی نوشت: ۱- ریشه‌ی ماجرا در منطقه عمومی بلوچستان است که یک سر در پاکستان دارد و سر دیگر در ایران. مشکل اسلام‌آباد با بلوچستان در این است که اساسا بلوچ‌ها خودشان را بعد از تقسیم شبه قاره در آگوست سال ۱۹۴۷ جزیی از پاکستان نمی‌دانستند و هیچ وقت تن به حاکمیت اسلام آباد ندادند حتی وقتی در مارس ۱۹۴۸ خان کلات قرارداد الحاق بلوچستان را به پاکستان شرقی امضا کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما مشکل در سمت ایرانی بیشتر در دوگانه‌ای مذهبی شکل گرفته است تا قومی؛ حاکمیت شیعی ایران در مواجهه با جمعیت بلوچ اهل سنت.

۲- ایران عقبه مدارس سنی دیوبندیه پاکستان را پوششی برای جریانات جدایی طلب بلوچ خودش می‌داند و پاکستان روابط تهران-دهلی را خطری بالقوه برای تقویت جدایی‌طلبی بلوچ می‌انگارد. برای ایران نگرش‌های بنیادگرایانه مذهبی مساله‌ساز می‌نماید و برای پاکستان رویکرد جدایی‌طلبانه گروه‌های عمدتا سکولار بلوچ مساله‌ساز است. اما از بلوچ‌های سکولار گرفته تا بلوچ‌های سلفی همگی زمینه‌ای را - عمدتا بدلیل محرومیت این منطقه - برای تمامی سرویس‌های منطقه‌ای (هند) و فرامنطقه‌ای (آمریکا و اسرائیل) فراهم آورده‌اند تا بلوچستان روی آرامی نبیند.

۳- پاکستان بشکل سنتی در اردوگاه غرب بوده و بعد از ۲۰۰۱ هم جزیی از منظومه جنگ علیه تروریسم آمریکا به شمار می‌آمد. بخش‌هایی از بدنه امنیتی پاکستان البته با گرایشات دینی-ملی که در دهه هشتاد میلادی (دوران ضیاءالحق) در نظام پاکستان رسوخ یافت، در زمین افغانستان برای مقابله با حضور آمریکایی‌ها در منطقه اقدام کردند اما این جریان غالب نیست. جریان فکری غالب در اندیشه حاکمیت پاکستان "هویت آفرینی با دال مرکزی دیگری هندوستان" است. برای پاکستانی‌ها هندوستان همان تصویر اسراییل برای بدنه نظام حاکم در ایران را دارد؛ مصداق اتم شرارت و وحشی‌گری و افراط دینی علیه مسلمانان و جلوگیری از قدرت یابی آنان. در این فضا ایران با باز کردن پای هندی‌ها به چابهار بقدر کافی بهانه بدست طرف پاکستانی داده است. قرینش می‌شود کاری که باکو با باز کردن پای اسرائیلی‌ها کنار مرزهای شمال غرب ایران انجام داده؛ ایران چه نگاهی به آذربایجان پیدا کرده؟ وضعیتی مشابه را می‌توان برای پاکستان نسبت به ایران تصور کرد.

۴- پاکستان سیطره کاملی بر بلوچستان ندارد اما قدرت متمرکز نظامی اطلاعاتی بالایی دارد. سال‌ها شانه به شانه هندوستان نیروی زرهی و هوایی و اتمی‌اش را توسعه داده. موشک‌های شاهین پاکستان بردی بالغ بر ۲۵۰۰ کیلومتر دارند. اما این قدرت متمرکز نظامی تاکنون فقط توسط هند قدرتمند و حملات هوایی ایالات متحده به چالش کشیده شده بود. پرستیژ پاکستان در فضای جهان اسلام بعنوان قدرتمندترین ارتش اسلامی و تنها کشور اتمی اسلامی بوده. حملات علنی و رسمی ایران در روز سه شنبه این پرستیژ را شدیدا چالش کشید. حمله رسمی ایران به خاک پاکستان را شاید بتوان نخستین حمله یک کشور غیر اتمی به یک قدرت اتمی در تاریخ معاصر قلمداد کرد. اوضاع وقتی برای پاکستان بغرنج‌تر شد که وزیر امور خارجه هندوستان یک روز قبلش به تهران سفر کرده بود. میدان حمله هم بلوچستانی بوده که هند دستی باز در سمت ایرانی‌اش داشته. اینها همگی دست بدست هم داد و اسلام‌آباد را به این جمع‌بندی رساند که باید واکنشی درخور به حملات ایران بدهد.

۵- پاکستانی‌ها از طرح مساله‌ی فلسطین که ایران سردمدار آن شده استقبال نمی‌کنند و مایلند همیشه کشمیر را کنار فلسطین ذکر کنند. روی کار آمدن مودی از حزب راست‌گرای بی‌جی‌پی و موج اقدامات اسلام‌ستیزانه او دست پاکستانی‌ها را برای وجاهت بخشی به هویت خویش در فضای بین‌المللی پر ساخته. اما موضع پاکستان بر سر فلسطین همان طرح عربستان است: به رسمیت شناختن اسرائیل به شرط شکل‌گیری دولت فلسطین مبتنی بر مرزهای ۶۷. پاکستان هیچ وقت قائل به نابودی اسرائیل نبوده و نخواهد بود. اگر حساسیت عمومی مردم پاکستان نسبت به اسرائیل نمی‌بود حاکمیت هیچ ابایی برای عادی سازی روابط با اسرائیل هم نداشت و اگر عربستان قفل عادی سازی را بکشند آنها هم دنباله رو خواهند بود قطعا.

۶- پاکستان از ابتدای طوفان الاقصی خیلی تمایلی به تشدید واکنش‌های عمومی نسبت به اسرائیل نداشت. شاید برای اینکه خیلی توقعی در جامعه پاکستان برای اقدامات حاکمیت ایجاد نشود. در تمام این سه ماهه هم پاکستان آهسته رفته و آمده تا سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندد اما موج خبری تکان‌دهند ناظر به رویدادهای غزه چیزی نبود که مردم براحتی از کنارش عبور کنند.

۷- در منطقه عمومی بلوچستان، ایران در قیاس با پاکستان آسیب‌پذیرتر است. اولا بدلیل دست بسته‌تر ایران در عملیات‌های ویژه سمت پاکستان و ثانیا بدلیل دشمن‌های فرامنطقه‌ای (آمریکا و اسرائیل) که ایران دارد و پاکستان ندارد. مضاف بر این دو، ایران در پاکستان عمق راهبردی در بدنه شیعیان دارد که وقتی تنش‌های میان تهران و اسلام آباد بالا می‌رود آنها به محاق کشانده می‌شوند. بدنه اهل سنت پاکستان هم عمدتا فریفته کنشگری ایران در قبال اسرائیل و آمریکا هستند که در شرایط تنش به نفع حکومت پاکستان عقب می‌نشینند.

۸- پاکستان با شلیک موشک روز پنج‌شنبه توانست هم خدشه وارد آمده بر چهره‌اش توسط شلیک موشکی ایران را ترمیم بخشد و هم بزعم خویش جواب دهن کجی هندی‌ها را بدهد و هم موقعیت شیعیان داخل پاکستان را که از ابتدای طوفان الاقصی مواضع ایران را به رخ می‌کشیدند تضعیف کند و هم بدنه اهل سنت متمایل سمت ایران را کنترل کند.

۹- ایران هم حق واکنش به تهدیدات امنیتی علیه خویش را دارد و هم توانش را. در منطقه مرزی با پاکستان نیز این پاسخ‌دهی با درایت نسبت به زمان واکنش و چگونگی واکنش و پیوست‌های رسانه‌ای آن شدنی است اما حملات اخیر بنظر بدور از این ملاحظات صورت پذیرفته و در نهایت حواشی‌اش بیش از عوایدش شد. آن هم در میانه معرکه مستمر طوفان الاقصی که منتجه این زد و خورد به حاشیه کشاندن ماجرای فلسطین ولو برای دو روز بود. در نهایت ریشه تهدیداتی که ایران و پاکستان در منطقه بلوچستان با آن روبرو هستند تا حد زیادی مشترک است و بجای گروکشی امنیتی و باز کردن پای بازیگران رقیب (هند و آمریکا) به این منطقه طرفین می‌بایست به فکر افزایش نقش بازیگری باشند که برای هر دو مطلوب است: چین.

۱۰- از یاد نبریم که حتی در کوتاه‌مدت اصلاح روابط میان ایران و پاکستان بسیار بیش از آنکه به نفع پاکستان باشد به سود ایران است. بخش زیادی از این تعامل ایجابی به نقش بی‌بدیل ایران در پرونده‌های محوری جهان اسلام (فلسطین) باز می‌گردد و بخش ریشه‌ای آن به تاریخ تمدن و هویت ایرانی اسلامی در سرزمین پاکستان.

پایان پیام/.

منبع: فارس

کلیدواژه: ایران سرباز روح الله رضوی برای پاکستان اسلام آباد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۵۷۶۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟

نشریه آمریکایی "فارن افرز" با انتشار مقاله ای به تغییر فضای ژئوپلتیک منطقه پس از حمله تلافی جویانه اخیر ایران به اسرائیل پرداخته و امکان شکل گیری یک ائتلاف ضدایرانی با حضور اسرائیل و کشورهای عربی با مشارکت آمریکا و غرب را مورد بررسی قرار داده است.

به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:

هنگامی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، دولت اردن به دفع حمله ایران کمک کرد. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت کرده‌اند، تلاش‌هایی که آنها بعدا آن را رد کردند.

 با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. تغییری با این پیش فرض که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. 

سپهبد "هرزی هالوی" رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران "فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است." موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی نیز اعلام کرد که "ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی که در رهگیری پرتاب‌های ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد."

پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتا محدود به تاسیسات نظامی در ایران، "دیوید ایگنِیشس"، ستون نویس واشنگتن پست، اظهار داشت که اسرائیل "مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند." او نوشت: "به نظر می‌رسد که اسرائیل با پاسخ نظامی ملایم خود به ایران، منافع متحدان عربش در این ائتلاف رادر نظر گرفت. متحدانی همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن که همگی در عملیات رهگیری پرتابه های ایرانی علیه اسرائیل به طور مخفی و آشکار مشارکت کردند.

به نظر این ستون نویس واشنگتن پست، این یک "تغییر پارادایم بالقوه برای اسرائیل"است، تغییری که به خاورمیانه "شکل جدیدی" می‌بخشد.
با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند. مطمئنا، با توجه به ماهیت بی‌سابقه تنش نظامی بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل امسال، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد.

 اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 "ابراهیم" را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و تلاش وزرای راست افراطی کابینه او برای شکننده کردن وضعیت موجود در اورشلیم ناامید شده بودند. 

مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات مردمی را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.

هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که مواضع سابق آنها تغییر نکرده است. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها به طور تقلیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد می‌کنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند. 

آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل یک کشور فلسطینی بستگی دارد.

پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد.

 اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا پرتابه های ایرانی را متوقف کرده و مستقیما حملات ایران را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها، به‌ویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که اسرائیل موفق شده با تلاش‌های منطقه‌ای گسترده، حمله تهران را خنثی کند.

اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی نیز از مشارکت خود برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که "امنیت و حاکمیت" اردن "بالاتر از همه ملاحظات" قرار دارد.

تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط آنها با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، از کاخ سفید ناامید شده‌اند، اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند چون هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که از ایالات متحده دریافت می کنند، نمی بینند.

در ماه‌های اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های مخرب ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر گونه توافق عادی سازی آینده رابطه آنها با اسرائیل باشد و امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه می دهد.

با این حال، در همان زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. آنها به خوبی می دانند که تقابل آنها با ایران آنها را در معرض خطر قرار می دهد. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم از سوی امارات و بحرین نیز تهران به صراحت به این 2 کشور هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر یک ایران که به طور فزاینده تهاجمی تر می شود، تلاش برای نزدیکی به تهران است. 

بر همین اساس امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهادهایی رامطرح کرده اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تنش تلفنی تماس گرفت.

علایق آینده

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرف‌ها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا تمایل کمتری به حمایت از عملیات اسرائیل خواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم در آنجا دارد.

با وجودی که بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های مشترکی با اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی دارند، اما کشورهای عربی خلیج فارس، به تجربه دریافته اند که باز کردن گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی و انجام دیپلماسی پنهان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از تشدید درگیری است. 

هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل را به شرط تعهد تل آویو به مشارکت در فرایند سیاسی با هدف تشکیل یک کشور فلسطینی، منوط کرده است. 

با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد به این مساله که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر روابط اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. 

کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر بین طرفین است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان می‌برد.

کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیج‌فارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. 

با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چندجانبه منطقه ای و جهانی خود را متعادل کنند، نه اینکه در یک مسیر یکطرفه پل ها را پشت سر خود خراب کنند.

با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوطی برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است و دقیقا به همین دلیل است که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را همزمان با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آنها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند.

 در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید سکویی برای گفتگوهای منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.

اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالا ادامه خواهد داشت. 

با این حال، به این زودی ها گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نخواهد بود مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد.

 تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع‌بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاه دولت های عربی به درگیری ایران و اسراییل گفت و گوی دیدنی اعراب درباره رویارویی ایران و اسرائیل (فیلم)

دیگر خبرها

  • پیام‌ها و پیامدهای عملیات «وعده صادق»/ اسرائیل و آمریکا تحقیر شدند
  • کشت قراردادی پنبه در یک هزار هکتار از مزارع سیستان وبلوچستان اجرا می‌شود
  • ویدیو/ عملیات تنبیهی ایران علیه اسرائیل نقطه عطف استراتژیکی در منطقه خاورمیانه بود
  • یک قاضی در شمال غربی پاکستان ربوده شد
  • تصمیم عرب‌ها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
  • فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
  • جمیله علم الهدی خطاب به غربی ها: به ایران بیایید و وضعیت زنان را ببینید
  • تور منطقه‌ای «جان بس» برای رایزنی درباره افغانستان
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • ماجرای جنجالی شدن اهدای دکترای افتخاری به رئیسی